یادداشتی بر نمایش ژنتیک
قضیه شکل اول بدون شکل دوم!
زهرا محمدپور
عباس کیارستمی در مستند «قضیه شکل اول، شکل دوم» که در سال 1358 ساخت وضعیتی دوگانه از یک موقعیت را نمایش میدهد. در این مستند یکی از دانشآموزان کلاس اشتباهی را مرتکب میشود و گروهی از آنها به دلیل لوندادن همکلاسی خود از کلاس اخراج میشوند. در دو وضعیت ترسیم شده یکبار یکی از دانشآموزان نام فرد خاطی را میگوید و به کلاس بازمیگردد و در وضعیت دوم همة آنها یک هفته اخراج را میپذیرند و پس از یک هفته همگی به کلاس باز میگردند.
در این میان نظرات صاحبنظران، روشنفکران و سیاستمداران در مورد این دو وضعیت پرسیده میشود. نقطه اشتراک بسیاری از آنها تأیید همبستگی دانشآموزان، آسیبشناسی این رفتار و تغییر محیط کلاس و مدرسه باب میل دانشآموزان است.
اما در نمایش ژنتیک همانطور که در خلاصه نمایش آمده است (دانشجویان رشته ژنتیک سلولی_مولکولی، امتحانِ کتبیِ اخلاق زیستی دارند. پیش از امتحان یکی از آنها چیزی از دهانش بیرون میپرد و به استاد میگوید. حالا همه باید یکی پس از دیگری پاسخگو باشند. شاید برای اینکه این بار، شفاهی امتحان اخلاق زیستی بدهند!.) در این شرایط اکثر دانشجویان برای رهایی از مهلکه ذرهای در مقصر شناختن دیگران و گفتن رازهای یکدیگر، تعلل نمیکنند. یکی از مهمترین نکاتی که در مقایسه مستند قضیه شکل اول… و ژنتیک میتوان اشاره کرد این نکته است که در مستند کیارستمی ارتکاب خطا توسط یک نفر انجامگرفته بود درحالیکه در نمایش نامه ژنتیک هرچه پیشتر میرویم متوجه میشویم همه دانشجویان بهنوعی در ایجاد شایعه و حاشیهای که برای استاد ساخته شده نقش دارند؛ اما هیچ یک نهتنها گناه و اشتباه خود را نمیپذیرند؛ بلکه مدام به دنبال توجیه کلام و رفتار خود هستند و تنها دیگران را در بهوجودآمدن موقعیت، مقصر میدانند.
در مقایسه این دو وضعیت نمایشی که به فاصله چهار دهه تولید شدهاند میتوان نکات جامعهشناسی مهمی را بیرون کشید. در بخشهای مختلف نمایش واژه «محیط» و تأثیر آن بر روی رفتار انسان مطرح میشود. ذکر این مسئله که اگر فردی در اجتماع، متفاوت باشد؛ باید خود را شبیه به بقیه کند در غیر این صورت سرنوشتی بهغیراز حذف از جمع نخواهد داشت. محیط جامعه ما تا چه اندازه رفتار فردی را در مقابل جمعگرایی و رواداری نسبت به دیگران، تشویق و تأیید کرده است؟
پذیرش اشتباه فردی و تلاش برای اصلاح خطا و جبران آن قطعاً از مهمترین مولفههای جامعهای توسعهیافته و آگاه است؛ جامعه امروز ما با این ایدئال چقدر فاصله دارد؟ در برنامههای تربیتی و آموزشی به نکات مهمی که روشنفکران و متفکران، سالها پیش بیان کردهاند چقدر توجه شده است؟
کیارستمی در قضیه شکل اول آشکارا دانشآموزی که با لودادن به کلاس بازگشت را تقبیح میکند همچنان که بقیه دانشآموزان کلاس نیز نگاهی تحقیرآمیز به او داشتند. آیا در جامعه امروز نیز همین نگاه به این نوع رفتار وجود دارد؟ چه آموزشی به دانشآموزان دیروز قضیه در شکل اول داده شده تا تبدیل به دانشجویان امروز ژنتیک نشوند؟
اینها سؤالات مهمی است که به بهانه تماشای ژنتیک میتوان بارها مورد بررسی و تأمل قرارداد. نمایشی که تلنگری مهم به ذهن مخاطب میزند. دانشجویان که در آغاز گروهی همدل و هماهنگ نمایش داده میشوند با ایجاد یک چالش تمام رازهای مگو و حتی نامربوط به قضیه پیشآمده را در اتاق حراست مطرح میکنند. افراد تنها تا زمانی که منافع فردیشان تأمین باشد خود را عضوی از گروه به شمار میآورند و همین که احساس خطر کنند هیچ تلاشی برای حفظ این گروه نمیکنند و تنها به فکر نجات خود از مهلکه هستند.
درهمتنیدگی نظریات علمی در نمایش نامه و استفاده درست و به جا از آنها کاملاً در خدمت مفهوم نمایش به کار گرفته شده و اثر را از نمایشی معمولی به اثری چندلایه تبدیل میکند که میتوان از زوایای متفاوت آن را بررسی کرد.
نکتهای که در مورد بازی بازیگران وجود دارد هماهنگی در اجرای نقشهاست درعینحال که هیچکدام از بازیگران اثر، درخشان نیستند؛ اما در کنار هم یک گروه هماهنگ با بازیهای استاندارد را تشکیل میدهند.
در فضاسازی، دکور نمایش کمترین نقش را دارد و با استفاده از نورپردازی تلاش میشود فضاهای موجود از یکدیگر تفکیک شود.
ژنتیک که در جشنواره تئاتر فجر سال 1398 موفق به کسب جایزه ویژه هیئت داوران شد مرداد و شهریور امسال برای سومین بار در مشهد به روی صحنه رفته است و تماشای آن علاوه بر تجربه تماشای نمایشی استاندارد و قابلتأمل، موجب تشویق جوانان و هنرجویان مستعدی است که با هزاران امید و آرزو برای هنر، تلاش میکنند تا آینده تئاتر این سرزمین را رقم بزنند.