گرافیتی! بودن یا نبودن، مسئله این است!

محسن سراجی / مدیر خلاقیت و آینده پژوه
گرافیتی به عنوان یکی از هنرهای شهری، سالهاست که جای خود را در بسیاری از کلانشهرهای دنیا باز کرده و به ابزاری برای بیان اجتماعی، زیباسازی فضاهای عمومی و حتی توسعه گردشگری تبدیل شده است. اما در ایران، به ویژه در شهرهای بزرگی مانند مشهد، گرافیتی همچنان میان بودن و نبودن سرگردان است. نبود سازوکار مشخص برای حمایت از هنرمندان، بیتوجهی به گفتمان موجود و شناخت ناکافی از ظرفیتهای هنری این هنر، گرافیتی را به فضایی حاشیهای و ناشناخته تبدیل کرده است.
یکی از معضلات اصلی، نبود حمایت ساختاری و قانونی از هنرمندان گرافیتی است. این هنرمندان که اغلب با استعداد و خلاقیت خود توانستهاند به فضاسازی شهری هویت ببخشند، نه تنها از حمایت رسمی برخوردار نیستند، بلکه بسیاری از فعالیتهای آنها به دلیل نبود قوانین مشخص در تضاد با مقررات شهری تلقی میشود. این وضعیت باعث شده تا گرافیتی، به جای آنکه بخشی از جریان هنری رسمی باشد، اغلب در سایه و به عنوان فعالیتی غیرقانونی شناخته شود.
از سوی دیگر، گفتمان موجود درباره گرافیتی در جامعه و حتی در میان مدیران شهری و فرهنگی، گاهی به شدت محدودکننده است. این هنر به جای آنکه به عنوان ابزاری برای ارتباط مردم با هنر و ایجاد گفتوگوی اجتماعی دیده شود، اغلب به شکل کلیشهای به خرابکاری یا آشفتگی بصری تقلیل داده میشود. در حالی که گرافیتی در بسیاری از نقاط دنیا توانسته است مفاهیم اجتماعی و فرهنگی عمیقی را به نمایش بگذارد، در ایران هنوز این ظرفیت به درستی شناخته نشده است.
یکی دیگر از چالشها، شناخت ناکافی از پتانسیلهای هنری گرافیتی است. گرافیتی نه تنها میتواند به زیباسازی و جذابیت بصری فضاهای شهری کمک کند، بلکه فرصتی برای بیان هویت محلی، تقویت تعامل اجتماعی و حتی توسعه گردشگری شهری است. با این حال، این هنر هنوز جایگاه خود را در برنامهریزی شهری و فرهنگی نیافته است.
گرافیتی بودن یا نبودن، دیگر تنها یک مسئله هنری نیست؛ بلکه به مدیریت شهری، سیاستهای فرهنگی و نحوه تعامل جامعه با هنرهای نوین بستگی دارد. اگر به گرافیتی به عنوان یک ابزار مؤثر برای تغییر نگاه کنیم و برای آن سازوکارهای حمایتی و قانونی فراهم کنیم، میتوانیم این هنر را از حاشیه به متن بیاوریم و به بخشی از هویت بصری و فرهنگی شهرها تبدیل کنیم.