استقبال از کدام بهار!

هر سال با نزدیک شدن به نوروز، شهر مشهد با شعار “استقبال از بهار” شاهد تزئینات شهری، برگزاری برنامههای فرهنگی، و تبلیغات گسترده است. اما آیا این “بهار” چیزی فراتر از ظاهر و هیاهوی تبلیغاتی دارد؟ نگاهی دقیقتر به عملکرد مدیریت شهری نشان میدهد که این برنامهها، بهرغم صرف بودجههای چند ده میلیاردی، فاقد استراتژی مشخص و تأثیرگذاری پایدار هستند.
یکی از معضلات اصلی، نبود استراتژی مناسب در تعامل با شهروندان و زائران است. مشهد که به عنوان پایتخت معنوی ایران شناخته میشود، سالانه میزبان میلیونها زائر است. با این حال، برنامههایی که باید تجربهای عمیق و ماندگار برای زائران و شهروندان خلق کنند، بیشتر به اقداماتی مقطعی و ظاهری محدود شدهاند. نه تنها هیچ رویکرد خلاقانهای برای افزایش رضایت عمومی دیده نمیشود، بلکه اغلب این برنامهها به دلیل ضعف در اجرا، نتیجهای جز اتلاف منابع ندارند.
از سوی دیگر، بودجههای کلانی که به نام استقبال از بهار هزینه میشود، نه بر اساس برنامهای مدون، بلکه تحت تأثیر تصمیمگیریهای پشت درهای بسته و رانتهای موجود مصرف میشوند. این فرایند، علاوه بر ناکارآمدی اقتصادی، به افزایش بیاعتمادی عمومی نسبت به مدیریت شهری دامن میزند.
مشکل دیگر به حضور تیمهای کارشناسی سنتی و ناکارآمد در مدیریت برنامهها بازمیگردد. این تیمها، به جای بهرهگیری از دانش روز و ایدههای نو، همچنان به روشهای قدیمی و کلیشهای متکی هستند. نتیجه این رویکرد، برنامههایی است که نه تنها جذابیت ندارند، بلکه حتی پاسخگوی نیازهای فرهنگی و اجتماعی جامعه امروز نیز نیستند.
این وضعیت زمانی پیچیدهتر میشود که به جامعه هنرمندان مشهد نگاه میکنیم. مدیریت شهری، به جای تقویت سرمایه اجتماعی میان هنرمندان و ایجاد فضای تعامل با آنها، با سیاستهای بسته و عدم شفافیت، جایگاه هنرمندان را در برنامههای شهری تضعیف کرده است. نتیجه این امر، کاهش اعتماد میان هنرمندان و مدیریت شهری و از دست رفتن فرصتهای ارزشمند برای ایجاد محتوای فرهنگی غنی است.
“استقبال از بهار” زمانی معنا خواهد یافت که در پشت آن، شفافیت، برنامهریزی مدون، و رویکردی مردممحور وجود داشته باشد. بدون این عناصر، بهار تنها ظاهری فریبنده خواهد داشت؛ فصلی که در آن نه شهروندان آرامش دارند و نه زائران خاطرهای ماندگار از این شهر میبرند.